اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۰۲:۴۳
اذان ظهر ۱۲:۰۸:۱۷
اذان مغرب ۱۹:۴۵:۲۵
طلوع آفتاب ۰۴:۵۰:۱۶
غروب آفتاب ۱۹:۲۴:۱۵
نیمه شب ۲۳:۱۳:۵۹
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۴/۰۷/۱۳ - ۰۹:۱۱
گزارش «سراج 24» از یک نمایشنامه

مالیخولیای شهادت؛ همه آنچه «خرگوش سفید با چشم های قرمز» نشان می دهد/ وقتی جنگمان هم تقلیدی می شود

هیچ اثری از عند ربهم یرزقون بودن شهدا در نمایشنامه دیده نمی شود؛ تاثیر جدی باورهای خاص برخی عرفان های شرقی و فیلم های غربی که روح سرگردان را به تصویر می کشند به خوبی در «خرگوش سفید با چشم های قرمز» قابل رویت است.

مالیخولیای شهادت؛ همه آنچه «خرگوش سفید با چشم های قرمز» نشان می دهد/ وقتی جنگمان هم تقلیدی می شود

گروه فرهنگی «سراج24»- دفاع مقدس هشت ساله مردم ایران، دریا و دنیایی از سوژه های بکر و ناب است که سال های سال می تواند آبشخور تولید آثار هنری مختلف باشد اما در موارد متعددی فرم زدگی محض و تلاش برای تقلید از آثار غربی زمینه ساز آن می شود که به جای تقدیس دفاع مردم ایران، نوعی وهن گونگی پیش آید این مورد در ادبیات نمایشی بیشتر پدید آمده است که بنا داریم به بازخوانی نمونه ای از این آثار بپردازیم.
«خرگوش سفید با چشم های قرمز»، نوشته رضا گشتاسب است. داستان این نمایش از این قرار است که حسین در منطقه کردستان به شهادت رسیده است اما مادرش این موضوع را باور نکرده و همچنان چشم به راه بازگشت تنها فرزندش نشسته تا مراسم ازدواج او را با لیلا دختر خواهرش برپا کند. حسین پیش از رفتن به جبهه با لیلا نامزد کرده بود و قرار بر این بود که به محض بازگشت از جبهه مراسم ازداوج آنها برگزار شود. این موضوع مادر را بسیار افسرده کرده بود تا آنجایی که مردم گمان داشتند که مادر حسین دیوانه شده است.
پدر حسین از همسرش می خواهد تا حقیقت را پذیرفته و برای خداحافظی از پسرش بر سر مزار حسین حاضر شود اما مادر می داند که در قبر چیزی جز یک پلاک نیست. او می داند که حسین در جایی منتظر اوست و سرانجام او را خواهد یافت. حال 21 سال از این ماجرا گذشته و لیلا با مرد دیگری ازدواج کرده اما مادر هنوز منتظر بازگشت حسین است. حسین نیز که به ظاهر در مکانی نامعلوم با فرمانده جانباز خود به سر می برد همواره از سرما می لرزد و تشنگی بر او غلبه کرده است. او بارها از فرمانده خود تقاضای مرخصی می کند تا به خانه بازگشته تا خانواده اش را از وضعیت خود مطلع سازد. مادر معتقد است که حسین پشت دروازه بهشت منتظر آمدن پدر و مادرش نشسته است. مادر در دیدارش با لیلا از او می خواهد تا برای یافتن حسین به کردستان برود. چندی بعد خبر می رسد که جنازه حسین در جزیره مجنون پیدا شده است. این در حالی است که مادر به سراغ او رفته و در مکان روی مین می رود و به شهادت می رسد.
دل نگرانی ها و مشکلات یک خانواده شهید موضوعی است که رضا گشتاسب نویسنده نمایشنامه «خرگوش سفید با چشم های قرمز» به آن پرداخته است. مادری که حاضر نیست بپذیرد که تنها پسرش که قرار بوده دربازگشت به خانه ازدواج کند شهید شده دستمایه خوبی برای خلق یک اثر جذاب و تاثیرگذار است. اما تاکید بر وضعیت اسف بار از یک شهید مفقودالاثر ناگهان نمایشی را که می توانست با بازگویی احساسات و عواطف یک مادر فرزند از دست داده به یک اثر دراماتیک و موفق تبدیل کند در ورطه سقوط به کج اندیشی قرار می دهد.
چه کسی است که امروزه نداند که چهره وحشت زده و همیشه مضطرب و احساس سرما و تشنگی شدید جملگی از نشانه های افراد گناه کاری است که هنگام مرگ و در عالم برزخ با آن دست بگریبانند حال اینکه براساس تعالیم دینی شهدا از مقام شامخی برخوردارند. اینکه کارگردان و نویسنده نمایش " خرگوش سفید با چشم های قرمز " این شهید را در حالت و شرایط افراد گناه کار به نمایش درمی آورند جفای بزرگی است که از بی توجهی و عدم آگاهی کافی خالقان اثر حکایت دارد.
در سراسر داستان این سرگشتگی و عدم طمانینه حسین به عنوان یک شهید مفقودالاثر دیده می شود؛ یک روح که بیست سال پس از مرگش همچنان سرگردان است.
این سرگردانی و معذب بودن در دیالوگ هایی که از زبان حسین بیان می شود قابل رویت است. به عنوان مثال او در جایی می گوید: «مامان الان یه ماهه، دو ماهه، هشت ساله، خیلی وقته... اینجا افتادم بر بیابون. هیشکی نیست. الان فقط استخونام مونده. مامان به خاله بگو کاش لیلا را شوهر نمی دادی....»
هیچ اثری از عند ربهم یرزقون بودن شهدا در نمایشنامه دیده نمی شود؛ تاثیر جدی باورهای خاص برخی عرفان های شرقی و فیلم های غربی که روح سرگردان را به تصویر می کشند به خوبی در «خرگوش سفید با چشم های قرمز» قابل رویت است.
در این نمایش همچنین با فرمانده شهیدی نیز روبرو هستیم که در تصورات برزخی شهید با یک دست و یک پای قطع شده به نمایش درمی آید و توان پاسخگویی به خواسته شهید مورد نظر را ندارد. این موضوع نیز به نوعی بر متهم کردن فرماندهان جنگ به بی لیاقتی که به نو به خود از آسیب های جدی ادبیات پایداری در سال های اخیر است تاکید می کند.
در کل می توان گفت این اثر هم نتوانسته شهید را فائز نشان دهد، سرگردانی و جنون چیزی است که در جای جای نمایشنامه به چشم می خورد.

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۵۰
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••